کودک ۳ سالهای که فریاد میزند: «مامان! ببین دماغ آن مرد چقدر بزرگ است!» احتمالاً توسط مادرش مؤدبانه ساکت خواهد شد و توسط مرد نادیده گرفته خواهد شد. بااینحال، بزرگسالی که آنرا برای خودش معادلسازی میکند، ممکن است بینی خود را در عرض چند ثانیه متورم و دردناک ببیند. تفاوت، بسیار بیشتر از یک مسألهی اجتماعی است. ما از کودکان ۳ ساله انتظار نداریم که بفهمند چیزهایی که میگویند چگونه بر احساسات دیگران تأثیر میگذارد. آنها به اندازه بزرگسالان یا حتی کودکان ۶ ساله سازگار و همدل نیستند.
همدلی یعنی…
همدلی با کسی یعنی درک احساسات او یا به عبارت بهتر، درک اینکه اگر در موقعیت او بودید چه احساسی داشتید. این بسط خودپنداره است، اما بسیار پیچیدهتر از آن مینماید. این امر مستلزم آگاهی از این است که دیگران دربارهی خود به گونهای فکر میکنند که هم شبیه و هم متفاوت از روش شما است، و همچنین دارای احساساتی هستند که با آن افکار و تصاویر خود را مرتبط میکنند. برخلاف هوش و جذابیت فیزیکی که تا حد زیادی به ژنتیک بستگی دارد، همدلی مهارتی است که کودکان میآموزند. ارزش آن چند برابر است. کودکانی که همدل هستند در مدرسه، موقعیتهای اجتماعی و در حرفهی بزرگسالانهی خود بهتر عمل میکنند. کودکان و نوجوانانی که بیشترین مهارت را در همدلی دارند، توسط همسالان خود به عنوان رهبر در نظر گرفته میشوند. بهترین معلمان این مهارت والدین کودکان هستند.
پیشسازهای همدلی را میتوان در یک یا دو روز اول زندگی در کودکان مشاهده کرد. یک کودک تازهمتولدشده در حال گریه در اتاق نوزادان بیمارستان، اغلب باعث گریه در میان سایر نوزادان در همان اتاق نیز میشود. چنین گریههایی نشاندهندهی همدلی واقعی نیست. به نظر میرسد نوزاد تازهمتولدشده به سادگی به صدایی پاسخ میدهد که باعث ناراحتی او میشود، درست مانند هر صدای بلندی. کودکان خردسال گاهی اوقات رفتاری را نشان میدهند که به همدلی واقعی در اولین تلاشهایشان برای ارتباطدادن ناراحتی دیگران با خودشان نزدیکتر است.
وقتی یک کودک ۲ ساله مادرش را در حال گریه میبیند، ممکن است اسباب بازیای را که با آن بازی میکند یا شیرینیای که در حال خوردن است را به او پیشنهاد دهد. او چیزی به مادرش میدهد که میداند وقتی خودش گریه میکند حالش را بهتر میکند. با این حال، مشخص نیست که آیا کودک میداند مادرش چه احساسی دارد، یا به سادگی از رفتار او ناراحت است، به همان شکلی که یک توله سگ بالا میآید و صورت کسی را که گریه میکند لیس میزند.
زمانیکه کودک حدوداً ۴ ساله میشود، شروع به پیونددادن احساسات خود با احساسات دیگران میکند. درحالیکه یکی از بچهها میگوید که معدهدرد دارد، ممکن است برخی از بچههای ۴ساله به سمت او بیایند و به او آرامش دهند. دیگران غیر همدل، که باعث حیرت و وحشت والدین و معلمان میشوند، به سمت کودک میروند و مشتی به شکم او میزنند. با این حال در هر مورد، کودک سالم همدلی خود را با بیمار نشان میدهد. کودک پرخاشگر نمیداند با مهارتی که در حال رشد است چه کند. درد کودک دیگر باعث میشود که او احساس ناراحتی کند. به جای فرار یا مالیدن شکم خود، همانطور که ممکن است یک سال قبل انجام داده باشد، احساس ناامیدی میکند و مشت میزند.
آموزش همدلی به کودکان
اگرچه بهترین آموزش برای همدلی از دوران نوزادی شروع میشود، اما هیچ وقت برای شروع دیر نیست.
نوزادان و کودکان نوپا بیشتر از نحوهی رفتار والدینشان با آنها در زمانیکه بداخلاق، ترسیده یا ناراحت هستند، یاد میگیرند. زمانی که کودک در سن پیشدبستانی است، میتوانید در مورد احساس دیگران صحبت کنید. با این حال، روشی که شما همدلی خود را نشان میدهید، ممکن است مهمتر از هر چیزی باشد که میگویید. اگر کودک ۳سالهی شما فریاد زد: “به خانم چاق نگاه کن!” و شما سرش داد میکشید که او نباید دیگران را شرمنده کند، شما علیه خودتان کار رفتار کردهاید. در عوض، به آرامی و واضح توضیح دهید که چرا گفتن آن ممکن است احساس بدی در زن ایجاد کند. از او بپرسید که آیا تا به حال بهخاطر چیزی که یک شخص گفته است احساس بدی داشته است؟
با این حال، برخی از کودکان ۳ساله ممکن است برای درک آنچه شما میگویید بسیار کوچک باشند. وقتی کودک حدود ۵ سال دارد، میتواند با صحبت در مورد مشکلات فرضی، همدلی را بیاموزد. اگر کسی یک اسباببازی را از شما بگیرد چه احساسی خواهید داشت؟ اگر دوست شما یک اسباببازی را از او بگیرد چه احساسی خواهد داشت؟
در زمانی که کودک به ۸سالگی میرسد، میتواند با تصمیمات اخلاقی پیچیدهتری دست و پنجه نرم کند که در آنها متوجه میشود که احساسات شخص دیگری ممکن است با احساسات او متفاوت باشد.
بدون دیدگاه