بعد از جمع شدن پدران و کودکان و سلام و احوالپرسی اولیه، با انجام یک بازی گروهی گروه با یکدیگر آشنا شدیم و قوانین اردو را مرور کردیم.
برای رسیدن به چشمه بالا و پایینهای بسیار داشتیم، از رودخانه عبور کردیم و بعد از حدود ۱ ساعت پیمایش به چشمه رسیدیم.
با آب چشمه شربت خاکشیر تهیه کردیم، البته که از قبل خاکشیر را شسته و آماده کرده بودیم و فقط لازم بود با آب مخلوط شود.
بازی که با تفنگ آبپاش طراحی شده بود با حضور افتخاری پدران به مرحلهی اجرا رسید و تا تونستیم همدیگه رو خیس کردیم و خوش گذراندیم.
بعد از این همه فعالیت وقت استراحت و میل کردن خوراکی بود، هر کدام از ما خوراکیهای خوشمزهای (ساندویچ مرغ، ساندویچ پنیر و سبزی، بسکویت و آبمیوه) داشتیم که توسط مجموعهی ماتیار سلاله تهیه و بستهبندی شده بود.
بعد از یه تجدید قوای حسابی به دو گروه تقسیم شدیم تا دو فعالیت متفاوت انجام بدیم.
یک گروه با عمو بردیا روی سنگها سرسره بازی کردن، یک گروه هم آبی که از دل کوه بیرون میاومد با لولهکشی حرفهای به رودخونه میرسوندند.
هر کدوم از گروهها بعد از لذت بردن از فعالیتی که انجام دادند با گروه بعدی جابهجا شدند تا در کشف تجربههای جدید شرکت کنند.
و بدین گونه روزی پر از انرژی و شادی را کنار هم سپری کردیم.
بدون دیدگاه